prone to do somethin

pɹon to du sʌmθɪn


فارسی

1 عمومی:: اماده‌كردن‌برای‌، اماده‌برای‌كردن‌كاری‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code